مطالب و دروس پیرامون پایه نهم حلی1

هر مطلب یا جزوه یا برگه‌ای را لازم دارید کافی است اطلاع دهید تا برایتان بگذارم.

مطالب و دروس پیرامون پایه نهم حلی1

هر مطلب یا جزوه یا برگه‌ای را لازم دارید کافی است اطلاع دهید تا برایتان بگذارم.

...

بایگانی

داستان دم الاغ نصرالدین

يكشنبه, ۱ آذر ۱۳۹۴، ۱۰:۳۷ ب.ظ

روزی نصرالدین الاغ خود را به بازار برد تا بفروشد. در بین راه الاغ در لجن زاری افتاد و دمش کثیف شد. او با خود گفت: اگر الاغ را با این دم کثیف به بازار ببرم ممکن است خوب نخرند. و با این خیال دم الاغ زبان بسته را برید و در خورجین نهاد. چون به میدان مال فروشان رسید شخصی مشتری الاغ شد وقتی با دقت اعضای حیوان را نگاه کرد متوجه دم بریده آن شد و گفت: این الاغ هیچ عیبی ندارد الا این که دمش را بریده اند و من الاغ بی دم نمی پسندم. نصرالدین با عجله گفت: شما اول معامله را تمام کنید و از بابت دم نگرانی نداشته باشید من آن را از خورجین در آورده به شما تقدیم می کنم.

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

نظر دادن تنها برای اعضای بیان ممکن است.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.