مطالب و دروس پیرامون پایه نهم حلی1

هر مطلب یا جزوه یا برگه‌ای را لازم دارید کافی است اطلاع دهید تا برایتان بگذارم.

مطالب و دروس پیرامون پایه نهم حلی1

هر مطلب یا جزوه یا برگه‌ای را لازم دارید کافی است اطلاع دهید تا برایتان بگذارم.

...

بایگانی

داستان لحاف نصرالدین

يكشنبه, ۱ آذر ۱۳۹۴، ۱۰:۵۳ ب.ظ

شبی از شب های سرد زمستان نصرالدین خوابیده بود که ناگاه سر و صدای زیادی از کوچه به گوشش رسید. او برای این که ببیند چه خبر است لحافش را به دور خود پیچید و به کوچه رفت . اتفاقا رندی دست انداخت و لحاف او را از دوش او بر داشت و فرار کرد و در همین بین غائله دعوا نیز خوابید. نصرالدین که چنین دید، بدون لحاف به خانه برگشت. زنش پرسید: این سر و صدا برای چه بود و مردم چرا دعوا می کردند؟ او گفت : چیزی نبود تمام دعوا بر سر لحاف من بود!

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

نظر دادن تنها برای اعضای بیان ممکن است.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.